مستانه

ادب و عرفان و تاریخ پارسی

مستانه

ادب و عرفان و تاریخ پارسی

زبان حال

زبان حال 

یاری اندر کس نمبینم یاران را چه شد 

دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد 

آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست  

خون چکید از شاخ گل ابر بهاران را جه شد 

کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی  

حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد  

لعلی از کان مروت بر نیامد سالهاست 

تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد

شهریاران بود و خاک مهربانان این دیار  

مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد 

گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند 

کس به میدان در نمی آید سواران را چه شد 

صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی بر نخاست 

عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد 

زهره سازی خوش نمی سازد مگر عودش بسوخت 

کس ندارد ذوق مستی می گساران را چه شد 

حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش 

از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد

به یاد خسرو فرشید ورد

به یاد خسرو فرشید ورد

ز مادر همه مرگ را زاده‌ایم            همه بنده‌ایم ارچه آزاده‌ایم

دکتر خسرو فرشیدورد استاد زبان و ادبیات دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ساعت چهار بعد از ظهر روز جمعه مورخ 8/10/1388در سن 80 سالگی در سکوت خبری در سرای سالمندان نیکان تهران درگذشت.

ادامه مطلب ...

شخصیت ادبی شیخ بهایی

                                           شخصیت ادبی شیخ بهایی

نام شهیر و نامدار شیخ بهائی قرنهاست زینت بخش تاریخ و ادبیات ایران بوده که موجب بزرگی و افتخار ایرانیان می باشد

بازشناسی وجوه گوناگون شخصیت شیخ بهاءالدین جبل عاملی مستلزم دقت در شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عصری است که محصول آن چنین شخصیت کم نظیر در نوع خود و موثر در جریان مستمر و رو به رشد تاریخ پرفراز و نشیب تشیع بوده است.

تحلیل شخصیت علمی وی بسیار مشکل است. چون او چون روشنفکری فوق زمان خویش  می زیسته. شیخ ذوفنون بوده و از هر علمی حصه ای و از هر میوه ای مغز آن را برداشت کرده است و در هر علمی که ورود کرده چنان تبحری ظاهر ساخته که گویی موسس است نه تابع...

ادامه مطلب ...

به نام آنکه جان را فکرت آموخت 

آغاز سخن  

"همه عالم به تو میبینم و این نیست عجب  

به که بینم که تویی چشم مرا بینایی"

از این پس با مطالبی متنوع از ادب و عرفان ایران زمین در خدمتتان هستم امید است که مفید فایده قرار گیرد به امید حق. از راهنماییها و نظرات به حقتان استفاده خواهم کرد. با سپاس.  

مهدی طایفه