مردان خدا پردهٔ پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند
هر دست که دادند از آن دست گرفتند
هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند
یک طایفه را بهر مکافات سرشتند
یک سلسله را بهر ملاقات گزیدند
یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادند
یک زمره به حسرت سر انگشت گزیدند
جمعی به در پیر خرابات خرابند
قومی به بر شیخ مناجات مریدند
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند
فریاد که در رهگذر آدم خاکی
بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند
همت طلب از باطن پیران سحرخیز
زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند
زنهار مزن دست به دامان گروهی
کز حق ببریدند و به باطل گرویدند
چون خلق درآیند به بازار حقیقت
ترسم نفروشند متاعی که خریدند
کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است
کاین جامه به اندازهٔ هر کس نبریدند
مرغان نظرباز سبکسیر فروغی
از دام گه خاک بر افلاک پریدند
#فروغی بسطامی
ابوعلى حسین بن عبداللَّه بن سینا (427/428-370 ق)، پزشک، فیلسوف، منطقى و دانشمند. مشهور به ابن سینا یا ابوعلى سینا و ملقب به حجةالحق، شیخالرییس ، شرفالملک و امامالحکما. ابن سینا در افشنه بخارا، زادگاه مادرش، متولد شد. پدر وى از دیوانیان دستگاه سامانیان بود و در تربیت فرزندان خود سخت کوشا. پدر ابن سینا، عبداللَّه، شیفته تعلیمات اسماعیلیان بود. ابن سینا، علىرغم اشراف به نظر و عقاید این گروه، گرایشى به این فرقه نداشت. در چهارده سالگى در علم بر استاد خود ابوعبداللَّه ناتلى پیشى گرفت، چندان که مشکلات منطق را بر استاد خود مىگشود. در شانزده سالگى جمعى از پزشکان فاضل زیردست او کار مىکردند. ابوعلى با مداواى بیمارى نوح بن منصور سامانى امیر خراسان اجازه یافت که از کتابخانه عالى امیر استفاده کند. در هجده سالگى جامعالعلوم شد و از این پس ترقیات وى نتیجه اجتهاد شخصى خود وى بود. در بیست ویک سالگى نخستین اثر فلسفى خود را تحت عنوان »العروضیه« به درخواست ابوالخیر عروضى نوشت. پس از درگذشت پدر، به خدمات دیوانى روى آورد. به زودى فکر و تدبیر او مورد قدردانى واقع شد. امیران علاوه بر نصایح پزشکى او در سیاست نیز خواستار رأى او شدند. چندین بار به وزارت رسید و همین امر باعث شد که در معرض رشک دیگران قرار گیرد. بارها از دام رشک و حسد بد خواهان گریخت؛ لاجرم مدتى زندانى شد ولى توانست از آن بگریزد. چهارده سال در آرامش در دربار علاءالدوله دیلمى در اصفهان مىزیست. بر اثر مسافرتها و شب زندهداریها و بىتوجهى به خود به قولنج مبتلا شد و در ضمن لشکرکشى علاءالدوله در همدان درگذشت و در همین شهر به خاک سپرده شد.
شهرت ابن سینا چندان است که از مرزهاى سرزمینهاى اسلامى گذشته و به سراسر جهان رسیده است. آثار او به زبانهاى مختلفى ترجمه و منتشر شدهاند. ابنسینا، علاوه بر پزشکى و فلسفه، در نجوم، فیزیک، علوم طبیعى نیز آثارى دارد از آن جمله، در اواخر عمر به دستور علاءالدوله وسیله ای شبیه ورنیه کنونى براى به دست آوردن نتایج دقیق در رصد اختراع کرد. از هوش و حافظه وى سخنها گفتهاند و او را سرآمد فلاسفه اسلامى دانستهاند. وى با ابوریحان بیرونى و ابوسهل مسیحى، معاشرت و مباحثه داشت. از معاصرینش مىتوان به ابن خمار و ابوالفرج بن طیّب اشاره کرد. از جمله شاگردان او ابوالحسن بهمنیار بن مرزبان، ابن زیله، ابوعبداللَّه معصومى، ابوعبید جوزجانىمی باشند.ابن سینا با ابوسعید ابوالخیر نیز مباحثهاى داشت که بسیار مشهور است. ابن سینا در زمینه ادبیات نیز کتابهایى نوشت و اشعارى نیز به وى منسوب است.
از آثار اومی توان به »النجاة«؛ »الاشارات و التنبیهات«، در منطق و حکمت؛ »الشفا« در حکمت علمى نظرى؛ »دانشنامه علائى«، به فارسى؛ »اسرارالصلاة«؛ »مبدأ و معاد«؛ »قانون«، در طب. این کتاب با وجود ناقص بودن، سبب اشتهار ابن سینا در اروپا شد. »اسباب حدوث الحروف و مخارجها«، در زبانشناسى؛ »الموجز الکبیر«؛ »الموجزالصغیر«، هردو در منطق؛ »رساله حى بن یقظان«؛ »المدخل الى صناعةالموسیقى«، در موسیقى که از آثار فارابى کاملتر و جامعتر است؛ »مقالة فى آلة رصدیه« اشاره کرد. در کل 276 عنوان کتاب به او نسبت مىدهند که 131 اثر را با انتساب صحیح و مابقى را با انتساب مشکوک از او دانستهاند.
منابع و مآخذ: آثار الباقیه (395)، از فردوسى تا سعدى (157-152)، استادان موسیقى (33-32)، الاعلام (262-261/2)، اعیان الشیعه (80-69/6)، ایضاحالمکنون (672 555/2)، بزرگان و سخن سرایان همدان (149-148/1)، تاریخ ادبیات در ایران (347-346 343-342 319-303/1)، تاریخ الحکماء قفطى (570-555)، تاریخ طب (633 - 477/2)، تاریخ فلسفه در اسلام (721 - 683/1)، تاریخ گزیده (689-688)، تاریخ موسیقى (153 - 148/1)، تاریخ نجوم اسلامى (321-320 313 45 38 35-34)، ترجمه تتمه صوانالحکمه (43-29)، حبیبالسیر (449/2)، دائرة المعارف البستانى (539-535/1)، الذریعه (232 223-222 220 218-217 215 154 145-144 140 139 129 122 121 94 93 92 65 51 48 26 25-24/17 381/15 201/14 240 239/10 47/8 184 130-128/7 286 43/5 484 407 371/1)، روضات الجنات (173-159/3)، زندگینامه ریاضیدانان (34-29)، سرگذشت ابن سینا (19-1)، سیرالنبلاء (537- 531/17)، فوائد الرضویه (459-458/2)، کشف الظنون ( 2031 1900 1793 1783 1621 1550 1533 1520 1466 1455 1454 1440 1430 1408 1389 1341 1327 1311 1186 1055 953 900 897 896894 891 889 880- 879 876 870 862 861 852 846 843 841 766 757 736 685 624 463 451 449 380 377 238 201 183 94 63 51 37-36 12)، الکنى والالقاب (323-320/1)، لسان المیزان (541- 538/2)، لغتنامه )ذیل / ابوعلى سینا(، مجالس المؤمنین (189-181/2)، معجمالمؤلفین (23-20/4)، مقدمه بر تاریخ علم (818 - 816/1)، مؤلفین کتب چاپى (800-779/2)، نامه دانشوران (146-89/1)، وفیات الاعیان (162-157/2)، الوافى بالوفیات (412 - 391/12)، هدیةالاحباب (67-66)، هدیةالعارفین (309 - 308/1).
اینقدر عمر که تو را هست، در تفحص حال خود خرج کن. در تفحص عالم چه خرج میکنی؟
شناخت خدا عمیق است؟
ای نادان، عمیق تویی.
اگر عمیقی هست، تویی.
#شمس تبریزی
درویشی را دیدم سر بر آستان کعبه همیمالید و میگفت یا غفور یا رحیم تو دانی که از ظلوم و جهول چه آید
عذر تقصیر خدمت آوردم
که ندارم به طاعت استظهار
عاصیان از گناه توبه کنند
عارفان از عبادت استغفار
عابدان جزای طاعت خواهند و بازرگانان بهای بضاعت من بنده امید آورده ام نه طاعت و بدریوزه آمده ام نه به تجارت
اِصْنَعْ بی ما اَنتَ اهْلُه .
بر در کعبه سائلى دیدم
که همىگفت و مىگرستى خوش
مینگویم که طاعتم بپذیر
قلم عفو بر گناهم کش
# سعدی/ گلستان
بی گاه شد بیگاه شد خورشید اندر چاه شد
خیزید ای خوش طالعان وقت طلوع ماه شد
ساقی به سوی جام رو ای پاسبان بر بام رو
ای جان بیآرام رو کان یار خلوت خواه شد
اشکی که چشم افروختی صبری که خرمن سوختی
عقلی که راه آموختی در نیم شب گمراه شد
جانهای باطن روشنان شب را به دل روشن کنان
هندوی شب نعره زنان کان ترک در خرگاه شد
باشد ز بازیهای خوش بیذوق رود فرزین شود
در سایه فرخ رخی بیدق برفت و شاه شد
شب روحها واصل شود مقصودها حاصل شود
چون روز روشن دل شود هر کو ز شب آگاه شد
ای روز چون حشری مگر وی شب شب قدری مگر
یا چون درخت موسیی کو مظهر الله شد
شب ماه خرمن میکند ای روز زین بر گاو نه
بنگر که راه کهکشان از سنبله پرکاه شد
در چاه شب غافل مشو در دلو گردون دست زن
یوسف گرفت آن دلو را از چاه سوی جاه شد
در تیره شب چون مصطفی میرو طلب میکن صفا
کان شه ز معراج شبی بیمثل و بیاشباه شد
خاموش شد عالم به شب تا چست باشی در طلب
زیرا که بانگ و عربده تشویش خلوتگاه شد
ای شمس تبریزی که تو از پرده شب فارغی
لاشرقی و لاغربیی اکنون سخن کوتاه شد
#مولوی / دیوان شمس
همراهان عزیز با سلام
سپاس حقیر را پذیرا باشید به خاطر بذل توجه و عنایت همیشگیتان.
زین پس حقیر کانالی در تلگرام دارم که خوشحال می شوم از آن نیز دیدن فرمایید. آدرس کانال:
m_mastane@
خیام، خواجه امام حجةالحق، نصرةالدین/غیاثالدین، ابوالفتح/ ابوحفص عمر بن ابراهیم. ...
ادامه مطلب ...